خلاصه داستان: صابر یک زندانی است که دوران محکومیت خود را به خاطر چک برگشتی اش در زندان میگذراند. دخترو دامادش به زندان می روند و از رئیس زندان خواهش می کنند، او را چند روز برای مراسم عروسی شان آزاد کند. رئیس زندان با وجود سنگینی پرونده، دو روز به صابر اجازه مرخصی می دهد. صابر به همراه یک مأمور به نام اکبری،از زندان خارج می شود تا …
خلاصه داستان: مرغ تخم طلا فیلم کمدی و خنده دار و طنزی است در مورد سیروس است که در یک کارگاه طلاسازی کار میکند اما مدتی است که به دلیل بیماری سنگ کلیه که دارد و وقتی به دکتر میرود و پزشک بعد از معاینه متوجه میشود که کلیه او طلاساز است. این موضوع که این کلیه طلا میسازد خانواده را بسیار شاد میکند و از او به مرغ تخم طلا یاد میکنند اما
خلاصه داستان: روح پدر هوشنگ که مدتی است از دنیا رفته، نزد پسرش میآید و از او میخواهد تا بدهیهایی که داشته را به چند نفر پرداخت کند که در جریان پرداخت این بدهیها اتفاقاتی میافتد.
خلاصه داستان: ماشاءالله ایرانمنش از کرمان راهی پایتخت میشود تا ارث پدریاش، آپارتمان شمارهٔ ۱۳ را بفروشد و کارگاه تراشکاری کارفرمای خود را در زادگاهش خریداری و با دختر محبوبش ازدواج کند؛ اما آپارتمان به دلیل وجود ساکنان مجتمع که آدمهای بدقلقی هستند فروش نمیرود.
خلاصه داستان: هری آپ، کارآگاه بیکار، موظف می شود تا در ازای دریافت دستمزد ناچیز، به عنوان محافظ و به مدت ۳ روز پیرزن و خرگوشش تئو را تا سوئیس همراهی کند. از طرفی هم ۲ سارق تابلوی تاریخی در لباس کشیش، قصد خروج از فرانسه و حراج آن در سوئیس دارند. سارقها که برای مخفی کردن تابلو راهی جز اختفای آن در قفس خرگوش پیدا نمی کنند ...
خلاصه داستان: رفتار و شوخیهای فرشته، دانشجوی باهوش رشتهٔ ادبیات، موجب سوء تفاهم برای مسئولان دانشکده میشود. آنها او را از تحصیل معلق میکنند. برادرش عباس، که به کار با کامپیوتر علاقه دارد، به او توصیه میکند که کاری پیدا کند. فرشته در یک شرکت انتشاراتی مشغول به کار میشود و عباس یک آدم آهنی به نام مبارک میسازد تا در کارهای خانه به او کمک کند.
خلاصه داستان: یک کارگر تعمیر جاده به نام نورمن است که به همراه مافوقش «آقای دل» مشغول کار هستند. نورمن نامهای دریافت میکند که باید به ارتش ملحق شود. آنها به فرانسه فرستاده میشوند تا جادهی جلوی ارتش نیروهای متفق را تعمیر کنند. رئیس نیروهای متفق شخصی است بسیار شبیه نورمن است و او از این موقعیت استفاده میکند و...