خلاصه داستان: امیر و مریم قرار است با هم ازدواج کنند اما روز عروسی، شهر توسط دشمن موشک باران میشود و مردم، شهر را خالی میکنند. ولیکن مریم با وجود خطرات ناشی از موشک باران ترجیح میدهد که عروسی برگزار شود...
خلاصه داستان: سیدرضا طلبهایست که به تازگی با خانوادهاش به تهران آمده، تا در کلاسهای استاد اخلاقی که وصف او را بسیار شنیدهاست شرکت کند. اما متوجه بیماری اسکلروز چندگانه همسرش زهرا میشود و به ناچار برای تهیه هزینۀ درمان او تغییراتی در سبک زندگی خود میدهد.
خلاصه داستان: داستان درخت گردو در سه بازه زمانی سالهای ۱۳۶۶، ۱۳۸۴ و ۱۳۹۵ روایت میشود و بر پایه داستان واقعی و تلخ زندگی فردی رنج کشیده اهل آذربایجان غربی، به نام قادر مولان پور در روستای مرزی رشهرمه در نزدیکی سردشت ساخته شدهاست؛ قادر و خانوادهاش درگیر فاجعه بمباران شیمیایی سردشت شدند.
خلاصه داستان: سیامک (بیژن امکانیان) که در آرزوی رفتن به خارج است تنها موفق به پیدا کردن کاری در یک سفارتخانه در تهران میشود که وقتی ازدواج میکند به دلیل مخالفت همسرش با شغل او، به رانندگی در آژانس میپردازد. روزی سیامک با یک تلفن از طرف آقای هانتن به فرودگاه میرود و یک مسافر خارجی به نام آقای مکلور را نزد آقای هانتن میبرد. هانتن در محل دیگری یک ماشین با مدارکی که مکلور خواستهاست در اختیارش میگذارد مکلور از وجود یک میکروفون در داخل ماشین مطلع میشود و هانتن را به قتل میرساند و ...
خلاصه داستان: عده ای مزدور به دستور سران خود که در خارج از ایران به سر می برند برای یک سری عملیات خرابکاری به منظور ایجاد رعب و وحشت وارد ایران می شوند. آن ها با سازماندهی ویژه ای دست به سرقت های متعدد می زنند. یک بار یکی از ایشان، منصور خالدار که نامزد زهره است شناخته می شود. زهره دختر عطا بخش است که با خارج در ارتباط است. اما او و...
خلاصه داستان: در اواخر مهر ماه ۱۳۵۹، هنگامی که خرمشهر در خطر سقوط قرار دارد، یک گردان از پاسداران به فرماندهی مرتضی برای کمک به رزمندگان این شهر از تهران حرکت میکند و چون جادههای آن حوالی در دست عراقی هاست، آنان بایستی از بندر ماهشهر به وسیله هلیکوپتر خود را به خرمشهر برسانند اما کوشش او برای در اختیار گرفتن هلیکوپتر ناکام میماند و مرتضی گردانش را با یک لنج از طریق خلیج فارس به خرمشهر میرساند...
خلاصه داستان: دانیال (محمدرضا فروتن) دانشجوی شهرستانی در دانشگاه دچار مشکلات متعددی میشود. مهتاب (میترا حجار) همشاگردی او پدرش را متقاعد میکند که با دانیال ملاقات کند اما موردی پیش میآید که…
خلاصه داستان: ماشاءالله ایرانمنش از کرمان راهی پایتخت میشود تا ارث پدریاش، آپارتمان شمارهٔ ۱۳ را بفروشد و کارگاه تراشکاری کارفرمای خود را در زادگاهش خریداری و با دختر محبوبش ازدواج کند؛ اما آپارتمان به دلیل وجود ساکنان مجتمع که آدمهای بدقلقی هستند فروش نمیرود.
خلاصه داستان: حبیب پس از سالها به ایران برمی گردد و سراغ دوست قدیمی اش عزیز که در یک آسایشگاه روانی بستری است، میرود. عزیز حرف نمیزند و حبیب را نمیشناسد. به توصیه پزشک، حبیب به تعریف ماجرای دوستی خود و عزیز در حضور او میپردازد و در آخر کار ناتمامی که این دو دوست در گذشته میخواستند به اتمام برسانند اما ...
خلاصه داستان: دکتر رضا کمالی با آزار و تنبیه فرزندش، سینا، میخواهد از او دانش آموز ممتازی بسازد. روزی سینا از ترس پدر به درون ماشین لباسشویی مرموز خانه پناه میبرد. کسی توضیح دکتر کمالی را که چه بر سر فرزندش آمده باور نمیکند و او را در بیمارستان بستری میکنند، اما او میگریزد و در موقع فرار به درون ماشین لباسشویی بیمارستان میافتد،..