خلاصه داستان: این فیلم روایتگر کشمکشهای تاکور که پلیس بازنشسته و جبارسینگ که یک خلافکار است، میباشد. جبارسینگ خانواده تاکور را به قتل رسانده و دستانش را قطع کردهاست. تاکور که با این اتفاق ضربه سنگینی خوردهاست، قصد دارد از او انتقام سختی بگیرد. او برای دستیابی به این هدف، دو مرد شجاع و نترس را استخدام میکند …
خلاصه داستان: سندباد کودک ماجراجو و پردل و جرأتی است که با پدر و مادر خود در بغداد زندگی میکند. سندباد عمویی دریانورد (عمو علی) دارد که برای دیدن او و خانوادهاش به بغداد میآید. او یک مرغ مینای سخنگو را به سندباد هدیه میدهد که سندباد نام او را شیلا میگذارد. سندباد که علاقهمند به جهانگردی است سوار کشتی عموی خود میشود و همراه او به مسافرت دریایی میرود. سندباد در این سفر دریایی عمویش را گم میکند و سوار بر یک نهنگ همراه با شیلا به جزیرهای میرسد. در این جزیره با یک سیمرغ غولپیکر، مارهایی که در درهای از الماس زندگی میکنند و یک عقاب روبرو میشود.
خلاصه داستان: شخصیت اصلی این کارتون یک گوریل ۱۵ متری است که عاشق انگور است.این شخصیت بعد از هر صحبتی که میکند کلمهٔ انگوری را دو بار تکرار میکند. (Grape Ape, Grape Ape) او همراه یک سگ به نام بیگلی بیگلی (Beegle Beagle) و روی سقف ماشین او به کشورهای مختلف جهان سفر میکند و در این سفر با ماجراهای مختلفی روبرو میشود.
خلاصه داستان: ایکیو بهدنبال کشتهشدن پدرش پس از کودتا، از پنج سالگی به اجبار از مادرش جدا شد و بعنوان راهب در معبد آنکوکو-جی زندگیکرد و در سن ۸۴ سالگی در سال ۱۴۱۰ میلادی فوت شد. در هر قسمتِ انیمه مشکلی پیش می آید و ایکیو برای فکرکردن و حل آن مسئله، در حالت نیلوفری می نشیند و دو انگشت اشاره خود را خیس کرده و بالای سرش می چرخاند.
خلاصه داستان: کلروفیل، یک دختر گیاهی فضایی است که به خاطر رنگ سبز برگهایش "کلروفیل" نامیده میشود، با سفینهاش به مشکل خورده و ناچار است مدتی روی زمین بماند. هوای بد و آلوده زمین برای او دردسرساز است. اما شاید میشل و فرانچسکا که دو بچه هستند به همراه پروفسور اراسموس ، گیاهشناس معروف، بتوانند به او کمک کنند.
خلاصه داستان: مجموعۀ کارتونی «نیلو» از این قرار است: در قرن نوزدهم میلادی، در روستای فلندرز (Flanders) واقع در کشور بلژیک، پسری به اسم «نیلو» (Nello) با پدربزرگش زندگی میکرد. نیلو به نقاشی علاقۀ زیادی داشت و پدربزرگش هم فروشندۀ شیر بود، یعنی شیر گاوهای روستا را میخرید و به شهر میبرد و آنجا میفروخت.
خلاصه داستان: فانتیک نام فیل کوچک، مهربان و درازگوشی است که در جنگلی تاریک در دوران ماقبل تاریخ از خواب برمیخیزد و با کنجکاوی مشغول جستجو میشود. در راه با میمون بازیگوشی مواجه میشود که سر به سرش میگذارد و گوشهای بزرگش را مسخره میکند ولیفانتیک اصلاً ناراحت نمیشود. در این بین صدایی شنیده می شود، گویی یک نفر گریه میکند و آب میخواهد.