خلاصه داستان: داستان چهار دوست بامزه به نامهای تینکی وینکی، دیپسی، لالا و پو را به تصویر میکشد که در حین یادگیری و رشد وارد ماجراجوییهای هیجانانگیزی میشوند و…
خلاصه داستان: کایلو به همراه پدر، نامادری و خواهر کوچکترش «سوزی» در یک خانه آبیرنگ به آدرسِ «خیابان پاین، پلاک ۱۷» زندگی میکند. او ماجراهای فراوانی را به خانواده و دوستانش پشت سر میگذارد و در هر قسمت از قوه تخیل خود در انجام کارها بهره میگیرد.
خلاصه داستان: در روسیه، انبوهی از تاتارها به سیبری حمله میکنند، روستاها را ویران میکنند و در میان مردم وحشت میاندازند. ارتباطات قطع میشود و تزار، میخائیل استروگف را به ۵۰۰۰ کیلومتر دورتر از مسکو میفرستد تا به دوک بزرگ در ایرکوتسک در مورد خطر قریبالوقوع هشدار دهد.
خلاصه داستان: تیمون و پومبا دو دوست قدیمی و بسیار صمیمی هستند. تیمون یک قاقم و پومبا یک گراز وحشی است. آن دو با اینکه اصولا گیاه خوارند، اما علاقه زیادی به خوردن حشرات دارند.
خلاصه داستان: در بخشی از جهان، دهکده حیوانات قرار دارد. هارلی، یک جوجه تیغی کوچک، شیطون و کنجکاو، در این دهکده زندگی میکند که میخواهد انسانها را پیدا کند و هر بار که خارهایش بیرون میزند، عصبانی میشود. دوستان او عبارتند از ریسوکو (یک سنجاب کوچولوی شاد که میخواهد وقتی بزرگ شد پزشک شود)، تاکویا (یک بوزینه کوچک که همیشه میخواهد شماره یک باشد)، آگزو (یک فیل بیخواب است) و گابورین (یک کروکودیل مبتلا به اختلال خوردن).
خلاصه داستان: در سال 1815 در مارسی ملوان جوانی به نام ادموند زندگی می کند که نامزد دختر جوان و زیبایی به نام مرسدس است. ژنرال ماندیگو که دلباخته ی مرسدس است نقشه ای می کشد تا ادموند به زندان بیفتد و خودش با مرسدس ازدواج کند. سال ها بعد ادموند از زندان فرار می کند و...