خلاصه داستان: هر قهرمان باید یک دشمن داشته باشد و لوک خوش شانس برادران دالتون دشمن او هستند ولی خوشبختانه، او سریعتر از سایه خود هفت تیر خود را می کشد و یک دوست وفادار یعنی اسب خود را نیز دارد.
خلاصه داستان: برای جلوگیری از یک انفجار مرگبار، یک تیم کراک غیرقانونی 24 ساعت فرصت دارند تا دو کامیون نیتروگلیسیرین را در یک بیابان مملو از خطر رانندگی کنند.
خلاصه داستان: لوک خوش شانس در تعقیب دالتون ها که به نیویورک فرار کرده اند به گروهی مهاجر برمی خورد که کلاهبرداری بنام “کروک” زمینی به آنها فروخته و تنها 80 روز فرصت دارند تا به کالیفرنیا برسند وگرنه زمین را از دست میدهند در حالیکه این مسیر شش ماهه است. در این بین دالتون ها را به دام انداخته و مجبور به همراهی مهاجرین بسوی غرب میشود اما ...
خلاصه داستان: یک شوالیه قرون وسطایی و خدمتکارش از یک جادوگر آشنا می خواهند که آنها را به عقب برگرداند تا از کشته شدن تصادفی پدرشوهرش جلوگیری کنند. در عوض، آنها به قرن بیستم پرواز می کنند.
خلاصه داستان: درباره یک کارگردان است که سعی می کند شیاطین خود را که مانع خلاقیت او هستند، از بین ببرد. او در تلاش برای یافتن راه حلی برای مشکلات خود به کتابی مرموز برخورد می کند که ادعا می کند میتواند ...
خلاصه داستان: مادلین وردیه، بازیگر بی پولی متهم به قتل یک تهیه کننده معروف است. او با کمک بهترین دوستش بی گناهی اش را ثابت و برای دفاع از خود تبرئه می شود. سپس یک زندگی با شکوه و موفقیت آغاز می شود، تا زمانی که حقیقت آشکار شود و …
خلاصه داستان: دو دزد خبره و دوست صمیمی که از زندگی در حال فرار خسته شدهاند، سم جسور را استخدام میکنند تا به آنها کمک کند تا آخرین کارشان را انجام دهند.
خلاصه داستان: کارین، یک خانه دار 34 ساله، مادر زیگی 17 ساله است. هنگامی که شرکتی که او را استخدام کرده است تحت قوانین سرمایه داری تصاحب می شود. کارین باید بین صادق بودن با خودش یا دروغ گفتن برای محافظت از خود و خانواده اش یکی را انتخاب کند.