خلاصه داستان: این مجموعه ماجراجوییهای ویلیام تل (با بازی ویل لیمن) که در قرن چهاردهم در سوئیس رخ داده را روایت میکند. تل در برابر خودکامگیهای آلبرشت گسلر (هرمان گسلر) (با بازی جرمی کلاید) فرمانروای ایالت اوری برمیخیزد و همانند رابینهود به هواخواهی از ستمدیدگان شورش میکند. هرمان گسلر هم با گروگان گرفتن پسر گیوم تل تلاش میکند او را به نبردی رو-در-رو بکشاند…
خلاصه داستان: مجموعهٔ تلویزیونی عامل ناشناخته به حوادث و ماجراهایی عجیب و مرموز میپردازد که بعضی از آنها دلایل علمی دارند اما منشأ برخی دیگر از آنها ماوراءالطبیعه است. این داستانها برگرفته از پروندههایی واقعی اعلام میشوند که در ادارهٔ تحقیق و بررسی علمی (O.S.I.R) ثبت شدهاند. این اداره یک سازمان خیالی است، اما برخی از مردم با توجه به توضیحاتی که دَن آیکروید در ابتدا و انتهای هر قسمت میداد، تصور میکردند این اداره وجود خارجی دارد.
خلاصه داستان: نیکولو پولو، بازرگان ونیزی، پس از ۱۳ سال همراه با برادر خود ماتئو با پیامی از قوبلای خان، خاقان چین، به زادگاه خود باز میگردد و از مرگ همسرش باخبر میشود. مارکو پولو در ابتدا روی خوش به او نشان نمیدهد زیرا پدرش را مقصر این اتفاق میداند ولی با سخنان عمهاش فلورا این ارتباط به گرمی گراییده و مارکو راغب به همسفر شدن با آنها میشود...
خلاصه داستان: سیب خنده یک مجموعه تلویزیونی محصول سال ۱۳۷۶ به کارگردانی رضا عطاران و شیرین جاهد، و نویسندگی رضا عطاران، شیرین جاهد، شیما بحرینی، مجید صالحی است.
خلاصه داستان: داستان سریال روایتگر لحظاتی از زندگی نوجوانی به نام مجید و مادربزرگش (بی بی) است. در این سریال داستانهای متعددی را برای مخاطبان به نمایش میگذارند که از آن جمله میتوان به ملخ دریایی، امتحان ورزش، زنگ انشاء، اردو و … اشاره کرد.
خلاصه داستان: موزی و مازی، دو برادر دوقلو، شخصیتهای اصلی این مجموعه هستند که در کنار دریا زندگی کرده و ماجراهای بامزه و هیجان انگیزی با دوستان و همسایگانشان رقم می زنند.
خلاصه داستان: داستان این سریال دربارهٔ ماجراهای روزمرهٔ زندگی سه پسربچه به نامهای جواد، محسن و مرتضی است. خانوادهٔ جواد، در خانهٔ عزیز خانم (با بازی شهلا ریاحی) مستأجرند. محسن و پدرش آقای خورشیدی (با بازی اکبر عبدی) هم همسایهٔ دیوار به دیوارشان هستند...