خلاصه داستان: فیلم دربارهٔ زندگی دختری به نام ژان است. او که دختری مسیحی است درصدد ازدواج با آندره است، اما با پدرش بر سر هویت خود درگیری دارد. تصادف ژان با دختری جوان او را به هویت اصلی خود نزدیک میکند.
خلاصه داستان: حوریه که سالهاست از اسارت پدرش، امیرحسین، به دست عراقیها میگذرد، نسبت به خروجهای بیموقع مادرش، مریم، از منزل مشکوک است و این شک با تلفنهای ناشناسی که به او میشود و در آنها از تصمیم مریم برای ارتباط با یک مرد دیگر صحبت میشود افزایش مییابد. اما طولی نمیکشد حوریه متوجه میشود مادرش در این مدت به عیادت امیرحسین که به تازگی آزاد شده و در بیمارستان به سر میبرد میرفتهاست...
خلاصه داستان: داستان فیلم دربارهٔ دو دختر دبستانی است که پس از مدتی متوجه میشوند خواهر هستند و پدرشان دو زن دارد و برای کمک به پدر همه سعی خود را میکنند تا موضوع را از مادران خود پنهان کنند. همزمان مادران آنها بهطور اتفاقی باهم آشنا شده و دوست میشوند؛ بیخبر از اینکه هووی یکدیگرند!
خلاصه داستان: این فیلم به داستان زندگی جوانی به نام جهانگیر میپردازد که بر اثر توطئهای زندانی میشود. او پس از آزادی تصمیم به انتقام میگیرد و همراه با دوستش و نامزد او دست به گروگانگیری میزند و…
خلاصه داستان: داستان دربارهٔ مردی است که دو زن، یکی از محلات پائین شهر و یک زن نیز در محلات بالا شهر دارد و از هر کدام از این زنها نیز فرزندانی دارد که از وجود یکدیگر بیخبر هستند…
خلاصه داستان: علی، نوازنده چیرهدست سنتور و خواننده محبوب جوانان ناگهان در اوج شهرت و موفقیت افسار زندگی را از دست میدهد و به بیراهه میرود. او میگوید همه بدبختیها از وقتی شروع شد که عشق بزرگ زندگی ام، هانیه مرا ترک کرد، اما هانیه زمانی میرود که علی مدت هاست در بند اعتیاد خانمان سوز خود گرفتار است…
خلاصه داستان: مجید از اراذل جنوب تهران عاشق دختر پیرمرد عارفی بهنام میرزا میشود. میرزا شرط ازدواج مجید و دخترش را سر به راه شدن او میداند. مجید تصمیم میگیرد برای اثبات سر به راه شدنش به جبهه برود که بقیه دوستانش نیز همراه او میشوند. برای حضور آنها در جبهه، مخالفتهایی وجود دارد اما با ضمانت میرزا و یکی دیگر از رزمندهها آنها به پادگان آموزشی میرسند. هدف هر کدام از افراد گروه برای رفتن به جبهه به نوبه خود بامزه و با توجه به زمانی که فیلم داستان خودش را روایت میکند عجیب است.