خلاصه داستان: در هر قسمت از این مجموعه، مجری برنامه، مهران مدیری، به گفتگو با صاحبان مشاغل مختلف از زاویه طنز میپرداخت. علاوه بر این، آیتمهای طنزی نیز، عمدتاً در ارتباط با همین مشاغل در حین گفتگو پخش میشدند.
خلاصه داستان: سیب خنده یک مجموعه تلویزیونی محصول سال ۱۳۷۶ به کارگردانی رضا عطاران و شیرین جاهد، و نویسندگی رضا عطاران، شیرین جاهد، شیما بحرینی، مجید صالحی است.
خلاصه داستان: داستان سریال روایتگر لحظاتی از زندگی نوجوانی به نام مجید و مادربزرگش (بی بی) است. در این سریال داستانهای متعددی را برای مخاطبان به نمایش میگذارند که از آن جمله میتوان به ملخ دریایی، امتحان ورزش، زنگ انشاء، اردو و … اشاره کرد.
خلاصه داستان: داستان این سریال دربارهٔ ماجراهای روزمرهٔ زندگی سه پسربچه به نامهای جواد، محسن و مرتضی است. خانوادهٔ جواد، در خانهٔ عزیز خانم (با بازی شهلا ریاحی) مستأجرند. محسن و پدرش آقای خورشیدی (با بازی اکبر عبدی) هم همسایهٔ دیوار به دیوارشان هستند...
خلاصه داستان: جویندگان میراث خانوادگی خاندان مظفر زرگنده سومین نقشه را نزد قل مراد خان می یابند و محل مورد نظر را که قبر خان قلی خان است جستجو میکنند اما قبر خالی است و با نشانه ای دیگر همه به سوی تهران روانه می شوند…
خلاصه داستان: خوشغیرت یا همان خوشرکاب دو ادامه داستان مردی به نام تقی با بازی محمد کاسبی بود که علاقه ویژهای به کامیون خود داشت. این دلبستگی او به اندازهای بود که حاضر نبود برای کمک رسانی به جبهه از کامیونش استفاده کند اما در نهایت این اتفاق افتاد و تحولاتی را برای این شخصیت بههمراه داشت. او این بار تصمیم گرفتهاست دارو از مردم جمعآوری کند و با کامیون خود که حالا نامش را از خوشرکاب به خوشغیرت تغییر دادهاست...
خلاصه داستان: «خوشرکاب» با بازی محمد کاسبی، داستان مردی است که به کامیون خود علاقهٔ بسیاری داشت. دلبستگی او به اندازهای بود که حاضر نبود برای کمک رسانی به جبهه از کامیونش استفاده کند.
خلاصه داستان: در منزل عمه (حمیده خیرآبادی) زیرزمین اسرارآمیزی وجود دارد که برادرزادهٔ عمه (ناصر هاشمی) میخواهد از آن استفاده کند. بعد از اینکه به این زیرزمین پا میگذارد متوجه میشود که یک بچه دیو ۲۰۰۰ ساله در آنجا زندگی میکند و در انتظار رسیدن مادرش است.