خلاصه داستان: لطفعلی خان که کارمند بانک است بر اثر سکته میمیرد ولی در هنگام دفن زنده شده و از جا بر میخیزد. او در اثر این اتفاق به این فکر میافتد که از افرادی که میشناسد حلالیت بگیرد غافل از اینکه مسیر سختی پیش رو دارد...
خلاصه داستان: مرتضی الفت کارمند سادهٔ یک اداره، که وضع روحی و مالی ناگواری دارد، موقعی که در اطراف بازار آزاد ارز برای تعمیر اتوی برقی خانه رفتهاست در رؤیا میبیند که صاحب پنجاه هزار دلار شدهاست..
خلاصه داستان: عباس، بسیجی خراسانی است که از سالهای حضورش در جنگ ایران و عراق، ترکش خمپارهای در کنار شاهرگ گردنش باقی ماندهاست. به اصرار همسرش، نرگس، برای معاینه به تهران میآید و در خیابان، به شکل اتفاقی با همرزم سابقش، حاج کاظم، روبهرو میشود که مشغول مسافرکشی است. پزشک، وضعیت عباس را بحرانی تشخیص میدهد و...
خلاصه داستان: یک سرگرد ارتش به همراه افرادش که پسرش نیز در میان آنهاست، به مأموریت انفجار پل الخلیل در خاک عراق میروند. اما حین عملیات، پسر سرگرد به شهادت میرسد و او به همراه افرادش به اسارت نیروهای عراقی درمی آیند. در بازداشتگاه، سرگرد تظاهر به همکاری با عراقیها میکند و از این طریق موفق میشود به همراه سه تن دیگر از اسیران، نظر فرمانده بازداشتگاه را نسبت به ضبط یک مصاحبه تلویزیونی جلب کند. اما هنگامی که آنها توسط نیروهای عراقی به محل مصاحبه برده میشوند...
خلاصه داستان: سعید که بر اثر بمبهای شیمیایی نابینا شده به همراه گروهی از همرزمانش برای معالجه به آلمان اعزام میشود. لیلا خواهر سعید که سال هاست در آلمان با شوهر آلمانی و پسرشان یوناس (یونس) زندگی میکند، سعید را در آسایشگاه میبیند. بین سعید و یونس رابطه عاطفی عمیقی برقرار میشود. یکی از همرزمان بسیجی سعید قصد دارد...
خلاصه داستان: پس از ماجرای طبس و عدم موفقیت آمریکا در نجات گروگانهایش، جاسوسی تحت عنوان عکاس به ایران وارد شده و سعی دارد از محل نگهداری گروگانها کسب اطلاع کند. مأموران امنیتی رد این جاسوس را پیدا کرده و به بخشی از عکسها و اسلایدهای وی دست مییابند و در پی یک عملیات تعقیب و گریز وی را قبل از اینکه از مرز خارج شود دستگیر میکنند.
خلاصه داستان: بهمن ماه ۱۳۴۳ محمد اندرزگو به همراه چند تن دیگر رو به روی ساختمان مجلس منتظر می شوند تا حسنعلی منصور را ترور کنند. ترور با موفقیت انجام می شود، اما….